ويژگي‌هاي مشترك ياران امام حسين (ع) و امام زمان (عج)
29 بهمن 1399 - 12:28
19
بينش وبصيرت، عبادت وشب زنده داري،وِلايت مداري،شجاعت از ویژگی های مهم یاران امام زمان است.
پ
پ

از ويژگي‌هاي مشترك نهضت عاشورا وانقلاب مهدوي وجود ياران با صفات مشترك است كه به مصداق آيه ( ومنهم من قضي نحبه ومنهم من ينتظر) (۱) عاشورائيان وظيفه الهي حمايت از امام ودين را به خوبي به پايان رساندند والگو وسرمشق هميشگي براي جهان اسلام بلكه براي تمامي آزادي خواهان عالم گرديدند از روايات چنين بر مي‌آيد كه ياران مهدي عج داراي همان روحيات وويژگيهاي ياوران سيدالشهداء هستند زيرا آنان كساني هستند كه به راه وهدف خود كه همانا دفاع وبذل جان و مال درراه امام ودين مي‌باشد ايمان كامل دارند وهردو گروه هدفشان از قيام وجهاد صرفا كسب رضاي خدا وانجام وظيفه الهي وديني است درروايات و زيارت نامه ی شهداي كربلا همان ويژگيها را مي‌يابيم كه در روايات اهل بيت (علیهم السلام) براي ياران امام زمان عج بازگوكرده اند اين ويژگي‌ها آنچنان به هم نزديك هستند كه باهم حالتي يگانه ودرهم تنيده پيدا كرده اند امام حسين ع درروايتي كه از پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل ميكند مي‌فرمايد: (…فمن نصره نصرني ونصر ولده الحجه) (۲) هركس امام حسين ع راياري كند مراوفرزندش مهدي عج را ياري كرده است با توجه به اين روايت كه ياران وهمراهان امام حسين ع را ياران حضرت حجت بيان مي‌كند و رواياتي مانند (القائم منا اذا قام طلب بثار الحسين ع ) (۳) حضرت مهدي عج وقتي قيام كند از قاتلان امام حسين ع انتقام مي‌گيرد يارواياتي كه ياران مهدي عج را در حالي كه پرچم (( يالثارات الحسين ع ))را برافراشته اند توصيف ميكند حضرت حجت وقيام او را انتقام خون سيدالشهدا ميداند مي‌توان استفاده كرد اصحاب حجت نيزجزء ياوران و تمام كنندگان قيام ونهضت امام حسين هستند چه شباهتي از اين بالاتر كه حقيقت هردوجبهه يكي است هركه دراول اين جبهه باامام حسين ع بوده درحقيقت يار حضرت حجت است وهركس درآخر اين جبهه باحضرت حجت بوده درواقع باامام حسين ع دركربلا عضو يك سپاه است واين غير از آرزووتمنا است كه فرمودند هركس آرزوكند كاش دركربلا بود تاامام حسين ع راياري كند ثواب همراهي حضرت رادارد.براي روشن شدن بهتر بحث باذكر برخي از صفات مشترك اين اوراق رامتبرك مي‌كنيم.
۱- بينش وبصيرت:
بصيرت از ماده بصر بمعني قوه بينائي وچشم است بصيرت به معني بينائي دل است، راغب مي‌گويد بدرك قلب بصيرت وبصر گويند (۴) اين معني مرادف معرفت ودرك است (۵) طبرسي در آيه ((ادعوا الي الله علي بصيره انا…)(۶) آنرا معرفت وبينائي دل فرموده است.(۷)
بصيرت قوه ی قلبي است كه شخص با آن حقائق وباطن اشياء رامي بيند وهر كس تزكيه ی نفس داشته باشد خداوند قلب او را از تعلقات دنيوي پاك مي‌سازد واز ظلمت‌ها رهايش مي‌كند ومعرفت را در قلب او جاري مي‌سازد وفراست در او ظاهر وآشكار مي‌گردد بر اين اساس بصيرت روشن بيني، انديشمندي، ودانائي حكيمانه است كه همچون چراغي پرنور حتي در شب تاريك نيز جلو ي شخص صاحب بصيرت را روشن مي‌كند وراه كمال وانسانيت را براي وي نمايان مي‌سازد ومانع از سقوط او در جهالت و گمراهي مي‌گردد. اين باور آنقدر باصلابت واستوار است كه مرارت‌ها ومصيبت‌ها در آن خللي ايجاد نمي‌كندوبلاها وامتحانات آرامشش را به تلاطم نمي‌افكند وشبهات وسؤالات درآن رخنه‌اي ايجاد نمي‌كند. با وجود اين ويژگي است كه ياران امام حسين در ميان همه فتنه‌ها وگمراهي‌ها راه خود را به درستي پيدا كرده وبدون هيچ شك وشبهه‌اي تا پاي جان در اين راه استقامت كردند وبازبه خاطر بصيرت است كه در ميان فتنه‌هاي آخرالزمان عده معدودي هم غم خود را ياري امام زمان عج قرار داده اند وچشم از ذخارف دنيا شسته وبا او بيعت مي‌كنند كه تنها براي پيش برد اهداف والاي او در خدمتش باشند.
امام سجاد درباره عموي بزرگوارشان فرمودند (كان عمنا العباس نافذ البصيره)(۸) عموي ما عباس تيزبين وروشن ضمير بود همين بصيرت اوبود كه حتي درشب عاشورا كه آخرين شب اصحاب امام حسين ع بود وهمگان به عبادت مشغول بودند او دفاع از حرم آل الله را وظيفه خود مي‌دانست وبه آن مشغول بود ونقل مي‌كنند كه (نافع بن هلال) در شب عاشورا پس از سخنان امام حسين بر خاست وگفت (انا علي نياتنا وبصائرنا)(۹) همانا مابر انگيزه‌ها وبينش‌هاي خويش پايداريم.آري تا بدان جا پايدار بودند كه نقل مي‌كنند در روز عاشورا تا يك نفر از اصحاب امام زنده بود به اقوام وفرزندان امام اجازه جنگيدن نمي‌داد.
حضرت علي ع : فهم الذين و حدّ و الله حق توحيده؛ آنان به وحدانيت خدا آنچنان كه حق وحدانيت اوست اعتقاد دارند در بياني ديگر توحيد باوري را از شاخصه‌هاي آنان معرفي مي‌كند به گونه‌اي كه هيچ شركي در وجود آنان نيست بلكه از بت نفس خود و بت طاغوت‌هاي زمان رهيده‌اند.
و در آزمايش بزرگ غيبت كه عده زيادي گمراه مي‌شوند معدود افرادي كه ياران حضرت نيز در همين گروه قرار دارند باقي مي‌ماند و اين بصيرت و بيشتر درست است كه اينان را از گمراهي حفظ كرده و در مسير پايدار نگه مي‌دارد حضرت علي ع در اين بصيرت را چنين توصيف مي‌كند: چون فرمان خدا آزمايش را به سر آورد، شمشيرها را در راه حق آخته و بصيرتي را كه در كار ديني داشتند آشكار كردند. طاعت پروردگارشان را پذيرفتند و فرمان واعظشان را شنيدند.
۲٫ عبادت وشب زنده داري:
عبادت: تذلل با تقديس، اطاعت.(۱۲)
راغب درمفردات گويد: عبوديت اظهار تذلل و عبادت، غايت تذلل است واز عبوديت ابلغ مي‌باشد.(۱۳) معني جامع اين كلمه همان تذلل و اطاعت است
درباره خداوند دو جور عبادت داريم:
يكي اطاعت از فرامين او و اينكه در زندگي روزمره راجع به حلال و حرام و غيره از دستورات خداوند و دين او پيروي كنيم اين عبادت به معني اطاعت و فرمانبرداري است. و ديگري تذللي است توأم با تقديس يعني بنده، نهايت خضوع و ذلت را در برابر حق اظهار مي‌دارد ودر عين حال او را از تمام نقايص پاك و به تمام كمالات متصف مي‌دارد.
از گزارشات ايامي كه ياران امام حسين در كربلا بودند بخشي از آنها عبادت وشب زنده داري اصحاب امام حسين ع مي‌باشد بطوري كه امام صادق ع فرمودند: ( وبات الحسين ع واصحابه تلك اليله ولهم دويٌّ كدوي النحل مابين راكع وساجد وقائم وقائد) (۱۴) حسين ع ويارانش شب عاشورا را بازمزمه نماز ونيايش وتضرع ودرحال ركوع وسجود ايستاده ونشسته به صبح رساندند وزمزمه ا ي چونان زمزمه كندوي زنبور عسل داشتند
همين جريان را امام صادق ع درباره ياران امام زمان عج بيان مي‌كنند آنجا كه مي‌فرمايند: (رجال لاينامون الليل لهم دويٌّ في صلواتهم كدوي النحل يبيتون قياما علي اطرافهم ويسبحون علي خيولهم))(۱۵)
مردان شب زنده داري كه زمزمه نمازشان مانند زنبوران كندو به گوش مي‌رسد شبها را با زنده داري سپري ميكنند وبر فراز اسبها خدا را تسبيح مي‌گويند.
۳- وِلايت مداري:
ولايت به كسر واو، به معني نصرت وبه فتح واو به معني تولي است وبه قولي هردو يكي است و حقيقتش تولي امر است ولايه از ماده ولي بمعني نزديكي و قرب است راغب گويد ولاء تولي آن است كه دو چيز چنان باشند كه ميانشان چيز ديگري نباشد وبه طور استعاره به نزديكي ولاء وتوالي گويند خواه در مكان باشد يا صداقت يا نصرت يا اعتقاد (۱۶)
ولي:سرپرست واداره كننده امر ونيزبمعني دوست وياري كننده وغيره آيد
طبرسي درذيل آيه (الله ولي الذين آمنوا) فرموده ولي از (وَلِيَ) است بمعني نزديكي بدون فاصله و او كسي است كه به تدبير امور از ديگري احق وسزاوار‌تر است (۱۷)
به همين جهت وقتي قصه ی كربلا را مورد مطالعه قرار مي‌دهيم آنچه از همه بيشتر جلب توجه مي‌كند همين ولايت مداري و همين محوربودن امام است تا جائي كه وقتي امام سجاد ع ازخيمه امام حسين ع در شب نقل مي‌كندكه چون امام حسين ع فرمودند: «هذا الليل فاتخذوه جملا،فان القوم انما يريدونني ولو قتلوني لم يلتفتوا اليكم وانتم في حل وسعه. فقالوا لا والله لايكون هذا ابدا. قال:انكم تقتلون غدا كذالك،لايفلت منكم رجل. قالوا:الحمد للله الذي شرفنا بالقتل معك» (۱۸) امام سجاد ع مي‌فرمايد: در آن شبي كه فردايش،پدرم به شهادت رسيد،به اصحاب خود فرمود:اكنون شب است آن را مركب راهوار خود كنيد اين قوم، آهنگ مرا دارند وچنانكه مرا بكشند به شما توجهي نمي‌كنند وشما آزاديد عرض كردند نه، به خدا سوگند اين نشدني است فرمود فردا شما همچو من كشته خواهيد شد وكسي نجات پيدا نمي‌كند عرض كردند سپاس خدا را كه به ما،شرافت شهادت در ركاب شما را عطا كند.
ياران حضرت مهدي نيز همانند ياران امام حسين،امام زمان خود را مي‌شناسند وبه او اعتقاد راسخ دارند اعتقادي كه در ژرفاي وجودشان ريشه دوانده وسراسر جانشان رافرا گرفته است اين معرفت شناخت شناسنامه‌اي،دانستن نام ونشان او،دانستن اسم پدر ومادر ومحل تولد او نيست بلكه معرفت به حق ولايت است همان گونه كه درباره ياران عاشورائي حسين گفته شدحضرت علي در وصف ياران امام زمان،اطاعت آنها رااز امام خود به نحو كامل مي‌ستايد ومي فرمايد ((هم اطوع له من الامه لسيدها…يحفون به يقونه بانفسهم ويكفونه ما يريد)) (۱۹)اطاعت آنان از امام،از اطاعت كنيز در برابر مولايش بيشتر است…اورا در ميان مي‌گيرند ودر جنگ‌ها با جان خويش از او حفاظت مي‌كنند وهر چه را اراده كند از جان ودل انجام مي‌دهند
۴-شجاعت:
شجاعت از مهم ترين مولفه‌هاي قيام است بطوري كه هيچ قيامي بدون شجاعت رهبر ويارانش جاودانه نمي‌شود اين شاخصه از مشتركات قيام عاشورا و قيام حضرت حجت مي‌باشد
وقتي در شب عاشورا حضرت زينب به امام حسين ع عرض مي‌كند:آيا شما نيات يارانتان را امتحان كرده ايد ؟امام در پاسخ جملاتي مي‌فرمايند كه بيانگر شجاعت يارانش مي‌باشد فرمودند به خدا سوگند اينها را امتحان كرده ام پس آنها را مرداني يافتم كه سينه سپر كرده‌اند،به گونه‌اي كه به مرگ زير چشمي مي‌نگرند وبه مرگ در راه من چنان شير خواره به سينه مادرش انس دارند. (۲۰)
از جمله شجاعان كربلا عابس است او شير مردي است كه وارد ميدان شد ومردانه گفت:الا رجل، الا رجل؟ آيا مردي نيست؟ آيا مردي نيست كه به مصاف من بيايد ؟كسي را ياراي پاسخ گفتنش نبود عمر سعد گفت او را محاصره كرده وسنگ بارانش كنيد او وقتي چنين ديد،زره از تن بيرون آورد وكلاه خود را نيز از سر گرفت وبه سوي آنان پرتاب كرد ودر همين حال مردانه جنگيد تا به شهادت رسيد اين نمونه كوچكي از دلاوري شجاعان كربلاست در باره شجاعت ياران حضرت مهدي روايات فراواني داريم
حضرت علي شجاعتشان را چنين توصيف مي‌كند ((كلهم ليوث قد خرجوا من غاباتهم لو انهم هموا بازاله الجبال لازالو‌ها عن مواضعها)) (۲۱) همه شيراني اند كه از بيشه خارج شده اند واگر اراده كنند كوهها را از جا مي‌كنند
کتابنامه:
۱٫ احزاب آیه ۲۳
۲٫ معالی السبطین ج ۱ ص ۲۱۹
۳٫ مفردات الفاظ قرآن راغب ص ۱۲۷
۴٫ قاموس قرآن ج ۱ ص ۱۹۵
۵٫ یوسف آیه ۱۰۸
۶٫ مجمع البیان لعلوم القرآن ج ۵ ص ۵۲۰
۷٫ خصال صدوق ص ۶۸
۸٫ لهوف سید بن طاوس ص ع ۹
۹٫ یوم الخلاص ص ۲۲۴
۱۰٫ منتخب الاثر ص ۲۴۴
۱۱٫ قاموس قرآن ج ۲ ص ۲۷۹
۱۲٫ مفردات راغب ص ۵۴۲
۱۳٫ بحارالانوار ج ۴۴ ص ۲۹۴
۱۴٫ بحار الانوار ج ۵۲ ص ۳۰۸
۱۵٫ مفردات راغب ص ۸۸۵
۱۶٫ مجمع البیان ج ۲ ص ۲۰۷
۱۷٫ فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام ص ۲۴۷
۱۸٫ ملاحم و الفتن سید بن طاووس ص ۵۲
۱۹٫ مقتل الحسین ص ۲۶۵
۲۰٫ یوم الخلاص ص ۲۲۴

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.