مهدی «عج »؛ روح حج
29 تیر 1400 - 13:17
پ
پ

حج که از فرایض بزرگ اسلام و اعظم شعائر دین و ارزش مندترین اعمال برای قرب به خدا است،  رکن وثیق و حبل متینی است که میراث فرشتگان و پیامبران  و شجره ی طوبای ابراهیم در طور سینای مکه است  و فرزند برومندش اسماعیل (ع) نیز عهده دار وظیفه ای می شود  تا همگان به این میقات آیند و در جای جای آن حرم و حریم پاک و کانون نور، با پیوند با روح آن، یعنی «ولایت »،ضمن پذیرفته شدن اعمال، و نائل شدن به کمال، جان تشنه را سیراب، و رخسار خسته را طراوت بخشند .
حج، که با وجود یک عبادت بودن، جامع چندین عبادت است  و هیچ عمل و عبادتی همپایه ی او نیست و بهایی جز رضوان و بهشت جاوید ندارد،  با این حال، اگر شخصی، همه ی عمرش را در به جا آوردن آن سپری کند، ولی به روح آن، آگاه نباشد، حج او فاقد ارزش و اعتبار است .


بنابراین، حج بدون «ولایت » ، طواف بدون «امامت » ، حضور در عرفات بدون «معرفت » ، قربانی در منی بدون فداکاری در راه «ولی زمان» ، رمی جمره بدون دور کردن صفات رذیله ی مخالف با راه «امام زمان» ، سعی بین صفا و مروه، بدون سعی در صراط صفا و مروت و بی کوشش در شناخت بهتر و اطاعت امام، بی حاصل است و سودی ندارد . ساده ترین عمل در حرم امن الهی، نظر به کعبه است، که ثواب نیز دارد، لکن بر اساس این که کلمه ی توحید، به شرط ولایت، حصن امن و دژ نجات است، نگاه هماهنگ با ولایت و عارفانه به کعبه نیز مایه ی بخشش گناه و پایه ی نیل به مقامات است . امام صادق (ع) می فرماید:
« هر کس با معرفت و شناخت به کعبه بنگرد و حق و حرمت ما را مثل همان که از حق و حرمت کعبه می شناسد، بشناسد، خداوند، گناهان اش را می آمرزد و او را از اندوه دنیا و آخرت کفایت می کند»
از این رهگذر، معنای حدیثی که درباره ی محبوبیت سرزمین مکه و همه ی آن چه در فضای آن، اعم از خاک و سنگ و درخت و کوه و آب است، روشن خواهد شد; یعنی، منطقه ی حرم که ادراک حق و حرمت آن آمیخته به عرفان حق ولایت و امتثال آثار ولا است، محبوب ترین چیزها خواهد بود و چیزی همتای محبوبیت آن نیست .
به عبارت دیگر، کعبه و حرمت اش، زمزم و شرافت اش، صفا و مروه و صفایش، قربان گاه و تقوای قربانی اش، رمی جمرات و طرد شیطان اش، عرفات و نیایش خالصانه اش، سرزمین حرم با همه ی برکات اش، در پرتو ولایت و امامت رسول خدا(ص) و اهل بیت (ع) است. اگر کعبه به همه ی شرافت ها مزین است، روح عمل و مناسک آن، ولایت و امامت و شناخت امام و خضوع در برابر او است .
از این رو، آن گاه که فضائل امیرمؤمنان امام علی (ع) مطرح شد و عده ای خود را برتر می پنداشتند، خداوند، در بیان برتری آن حضرت به عنوان برجسته ترین مصداق اهل ایمان و جهاد فرمود: « أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ : آيا سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجد الحرام را همانند [كار] كسى پنداشته‏ ايد كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و در راه خدا جهاد مى ‏كند [نه اين دو] نزد خدا يكسان نيستند.»
بنابراین، روح آهنگ و قصد خانه ای که به سوی آن ره می سپاری، «ولایت » است و میان آن دو، پیوندی عمیق است، و زائر، در تمام نقاط این حرم، خصوصا کعبه، و تمام لحظه های به جای آوردن مناسک آن، خصوصا طواف، شمیم دل نواز و جان فزای عطر امامت و ولایت را با جان احساس می کند . در این جا، به نمونه هایی از پیوندهای حج و ولایت، کعبه و امامت، اشاره می شود .

۱- امامت و بنای کعبه
این بنای توحید را پیامبری تجدید بنا و احیا کرد که بعد از ابتلائات فراوانی که همه در سمت و سوی حج است ، به مقام رفیع امامت رسید . خداوند تبارک و تعالی در این خصوص می فرمایند: « وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم .»
آری، کعبه، به دست ابراهیم خلیل الرحمان که امام است، تجدید بناء شد و سکه ی حج به نام او ضرب شد و این مراسم را «حج ابراهیمی » نامیدند . لذا وارث او، امام مهدی (عج)، به هنگام ظهور، در کنار کعبه، به تمام عالمیان صلا دهد که «هر کس می خواهد با من درباره ی ابراهیم گفت و گو کند، بداند که من نزدیک ترین مردم به ابراهیم هستم .»
۲- امام مولود کعبه
تنها کسی که در این عالم خاکی، در میان کعبه، پا به عرصه وجود گذاشته است، امیرمؤمنان حضرت علی ابن ابی طالب (ع) است که با تولدش، پرده از راز و رمز شرافت و قداست این خانه بر می دارد . این فضیلت بزرگ را قاطبه ی محدثان و مورخان شیعه و دانشمندان علم انساب، در کتاب های خود نقل کرده اند . در میان دانشمندان اهل تسنن نیز گروه زیادی به این حقیقت تصریح کرده اند و آن را یک فضیلت بی نظیر خوانده اند .

حاکم نیشابوری می گوید: «ولادت علی در داخل کعبه، به طور تواتر به ما رسیده است .» . آلوسی بغدادی، صاحب تفسیر معروف می نویسد: «تولد علی در کعبه، در میان ملل جهان، مشهور و معروف است و تا کنون کسی به این فضیلت دست نیافته است .» . زائری که بر گرد این خانه طواف می کند و رو به سوی آن نماز می گزارد، باید معترف به این فضیلت باشد که نمودی از پیوند این دو است .
۳- امام، مطهّر کعبه
یکی دیگر از جلوه های پیوند حج با ولایت، پاک سازی مرکز توحید از بت ها، به دست امیرمؤمنان است . بت شکنی که آیین ابراهیمی است، یک بار دیگر در سال هشتم هجری، بعد از فتح مکه صورت گرفت . صعود علی (ع) بر دوش احمد (ص) فضیلتی است برای او . این فضیلت، غیر از خویشاوندی و هم نشینی است . علامه ی امینی، (ره)، نیز این فضیلت را از زبان بیش از چهل تن از محدثان و تاریخ نگاران پیروان مکتب خلفا نقل می کند .
۴- امام، مُبلّغ حج
تبلیغ آیات سوره ی برائت از سوی امیرمؤمنان (ع) در سال نهم هجری، جلوه ای دیگر از این پیوند است . تقریبا، تمام مفسران و مورخان، اتفاق نظر دارند که هنگامی که آیات نخستین سوره برائت، قبل از فرا رسیدن مراسم حج، نازل شد، پیامبر اسلام (ص) برای ابلاغ این فرمان که درباره وضع باقی مانده مشرکان بود، آن را به ابوبکر داد تا درموقع حج، در مکه، برای عموم مردم بخواند، ولی آن را گرفت و به امام علی (ع) داد و او مامور ابلاغ آن گردید . ایشان هم در مراسم حج، آن آیات نورانی را ابلاغ کرد .
از این که امام علی (ع) در مراسم حج آن سال شرکت می کند و علاوه بر ابلاغ آیات نورانی قرآن کریم، خطبه می خواند و مردم را از حج جاهلی، نهی، و به حج ابراهیمی دعوت می کند، در می یابیم که میان حج و ولایت، ارتباط مستقیمی وجود دارد .
۵- آخرین حج و ولایت
بارزترین جلوه ی این پیوند در «حجة الوداع » تجلی دارد . از این که پیامبر اکرم (ص) ماموریت می یابد که مناسک حج و خلافت و ولایت و امامت بلافصل خود را در آخرین سفر حج، به سمع و نظر جهانیان برساند، در می یابیم که این دو، پیوندی ناگسستنی دارند .
شکافنده ی دانش ها، امام محمد باقر (ع) در این باره می فرمایند: رسول خدا (ص) از مدینه، عازم سفر حج شد، در حالی که همه ی احکام دین، غیر از حج و ولایت را رسانده بود . جبرییل (ع) نزد او آمد و عرضه داشت: «ای محمد! خداوند بلند مرتبه، سلام ات می رساند و می فرماید: من، هیچ پیامبری از پیامبرانم و رسولی از فرستادگانم را قبض روح نکردم مگر بعد از کامل کردن دینم و تاکید بر حجتم . از دین تو، دو فریضه باقی مانده که ابلاغ آن بر قومت، لازم است:
فریضه حج و فریضه ولایت و خلافت بعد از خودت . من، زمینم را از حجتم خالی نگذاشتم و هرگز خالی نخواهم گذاشت . خداوند به شما امر می کند که حج را به قوم ات ابلاغ کنی و خود، حج به جا آوری و هر که از مردم مدینه و اطراف آن و عرب، استطاعت دارد، با تو حج گزارد و از نشانه های حج شان به آنان بیاموزی، مانند آن چه که از نمازشان و زکات شان و روزه شان به ایشان آموختی . . .» .
رسول خدا (ص) به آخرین حج می رود و همان طوری که درباره نماز فرموده بود: «صلوا کما رایتمونی اصلی »در این حج نیز می فرماید: «خذوا عنی مناسککم »منتها در ابلاغ پیام مهم تر، از توطئه مخالفان و دشمنان و سرپیچی آنان بیم دارد که پیک وحی از سوی خداوند متعال می فرماید: « يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏ اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى دارد»

پیامبر نیز در سرزمین «غدیر خم » ، مردم را جمع کرد و امیرمؤمنان را به عنوان ولی و خلیفه ی بلافصل خود معرفی کرد و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه » . امین وحی الهی نازل شد و این آیه را بر پیامبر (ص) خواند: « الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا; امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل، و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم»  .

با توجه به این مطالب، بر حاجی فرض است، علاوه بر انجام دادن فریضه ی حج، به روح آن، یعنی فریضه ی ولایت توجه داشته باشد; چرا که تمام مناسک حج، نشانی به سوی ولایت است و اگر توام با آن نباشد، ارزشی ندارد .
اکنون، سر این که چرا به هنگام طواف، باید بین خانه و مقام بود، و چرا نماز طواف را پشت سر مقام ابراهیم (ع) خواند، روشن می شود; زیرا، این رموز، به ما می آموزد، طوافی با ارزش است که ما بین توحید و امامت باشد . نیز نباید جلوتر از مقام ایستاد، چون، سبقت بر امام، ما را به وادی حیرت و ضلالت می کشاند . همان طوری که به ما دستور داده اند، برای نماز، جلوی قبر مطهر امام نمی توان ایستاد .
۶- عرفه و عرفان ولایت
روز عرفه، ظرف مناجات و نیایش،  و عرفه، سرزمین اشک و دعا برای یافتن معرفتی عمیق تر است . ادعیه ی شیعه، سرتاسر معارف ناب و درس های بسیار جامعی را در بر دارد . در بخشی از دعای عرفه سید الساجدین و زین العابدین (ع) این چنین آمده است: پروردگارا! تو، برای هر عصری، امامی شایسته ذخیره کرده ای که به دست او، آن چه را دیگران از بین برده اند، احیا کنی . خدایا! او را تایید کن و ما را از کسانی قرار ده که اوامرش را امتثال می کنند . . .
عرفان به ولایت امام عصر (عج) انسان را از زندگی جاهلی می رهاند و سبب می شود که حج اش نیز جاهلی نباشد . اگر کسی امام زمان اش را نشناسد، علاوه بر مرگ جاهلی، زندگی جاهلی دارد . لذا همواره باید دعا کرد که: «. . . اَللَّهُمَّعَرِّفْنِيحُجَّتَكَفَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِيحُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي; خدایا، حجت ات را به من بشناسان، که اگر حجت خود را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می شوم » .

معرفت و ارادت به «ولایت » ، بسیار مهم و با ارزش است . امام صادق (ع)می فرماید: « مَا نُبِّئَ نَبِيٌّ قَطُّ إِلاَّ بِمَعْرِفَةِحَقِّنَا وَ بِفَضْلِنَا عَلَى مَنْ سِوَانَا; هیچ پیامبری به نبوت نرسید، مگر از طریق معرفت نسبت به حق ما و برتری دادن ما بر غیر ما» .
وقتی نبوت که از عالی ترین منصب های الهی است، به این سبب حاصل شده باشد، جز این است که عالی ترین اسرار حج، توام با ولایت باشد؟ در برخی از احادیث، مصداق آیه ی شریف «ومن دخله کان آمنا» را افرادی بیان فرموده که داخل حصن حصین اعتقاد و التزام به ولایت و امامت شده باشند . این، به نوبه ی خود، جلوه ای از پیوند حج و ولایت است .
امام صادق (ع) در پاسخ پرسش از معنای آیه ی شریف « فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا » فرمود: «اطلاق آن، مراد نیست;  زیرا، ملحدان و صاحبان عقاید باطل نیز در آن جا داخل می شوند و حال آن که در امان نیستند، بلکه مراد، کسانی هستند که هم عارف به حق ما باشند و هم جایگاه والای کعبه را بشناسند . این افراد، اگر داخل کعبه شوند از گناهان خود پاک شده و دنیا و آخرت آنان کفایت خواهد شد .» .
۷- حج، میعاد با ولایت
طواف بر گرد سنگ های کعبه، مقدمه ی آن چیزی است که ائمه (ع) ما را به آن امر فرموده اند .
امام محمدباقر (ع) با مشاهده ی طواف کنندگان کعبه می فرماید: «در جاهلیت هم، این چنین، هفت دور بر گرد این کعبه می گشتند . مردم، مکلف اند اطراف این سنگ ها بگردند و پس از آن نزد ما آمده، مودت و نصرت و آمادگی شان را بر ما عرضه کنند .» .
سپس حضرت (ع) به سخن حضرت ابراهیم (ع) که در قرآن آمده، استشهاد کرد و آن را تلاوت فرمود: « فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ  ; پروردگارا! تو، دل های گروهی از مردم را متوجه آنان ساز» .
خدای سبحان، بعد از آن که جای خانه را برای ابراهیم آماده ساخت تا او، آن خانه را بنا کند، به او فرمود: « وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ : و در ميان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور تا [زايران] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى مى ‏آيند به سوى تو روى آورند» .نکته ی بسیار دقیق و ظریف، در کلمه ی «یاتوک » نهفته است . مردم، حج مشرف شوند، اما نه «یاتونا» (به سوی ما)، بلکه «یاتوک » (به سوی تو) که ولی زمان هستی .
گویا،حج، مقدمه ای برای رفتن و حاضر شدن در محضر ولی زمان (ع) است . پنجمین پیشوای حق بعد از نبی (ص) می فرماید: «مردم، فرمان داده شده اند تا نزد این سنگ بیایند و برگرد آن ها طواف کنند و سپس نزد ما آیند و دوستی و نصرت خود را اعلام کنند .» ; یعنی، زمینه ی «حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر» را فراهم کنند .

اگر محتوای حج و روح کعبه، حضور و اعلام آمادگی نزد معصوم (ع) نباشد، مکه، همان بازار عکاظ، و کعبه، جایگاه بت ها و تولیت آن، در شب نشینی مستانه با مشک شراب معاوضه می شود  این مسئله ی پر رمز و راز، «حج ابراهیمی » را از «حج جاهلی » امتیاز می بخشد . امام محمد باقر (ع) درباره ی ملاقات امام عصر و اعلام آمادگی بر حمایت و اطاعت، می فرماید:
« این اعمال، مانند اعمال زمان جاهلیت است! آگاه باشید! به خدا سوگند! مردم، به حج مامور نشدند و مامور نگشتند، مگر این که مناسک حج و حلق و تقصیر به جا آوردند و به عهد و نذرهای خویش وفا کنند و بر ما بگذرند و ولایت و محبت شان را به ما اطلاع دهند و نصرت و یاری خود را بر ما عرضه دارند .»
۸- تمامیت حج
درباره ی اتمام حج و عمره که در آیه ی شریف « وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ » بدان امر شده، گذشته از بحث های فقهی، در برخی از روایات، زیارت و لقای امام (ع) به عنوان متمم حج بیان شده است .شکافنده ی علوم، امام محمد باقر (ع) در این خصوص می فرمایند: « تَمَامُاَلْحَجِّلِقَاءُ اَلْإِمَامِ:تمامیت حج، دیدار با امام است .» .

امام جعفر صادق (ع) دراین خصوص می فرماید: « هنگامی که یکی از شما، حج انجام داد، حج اش را به زیارت ما ختم کند; زیرا، زیارت ما، از (نشانه های) تمامیت حج است .» .
وقتی یحیی بن یسار، بعد از حج، به محضر ولی زمان اش امام جعفر صادق (ع) بار می یابد، حضرت (ع) می فرمایند: « حاجیان خانه ی خدا و زائران قبر پیامبر او و شیعه آل محمد! گوارا باد بر شما .» . از این فرمایش، به دست می آید که اگر انسان، محضر ولی زمان اش را درک کند، شیعه و زائر حقیقی و حاجی واقعی است .
آن چه در ایام حج مهم است، هماهنگ بودن با امام عصر (ع) است . اگر امام زمان، محرم به احرام نشد و برای نابود کردن ریشه ظلم و فساد، از مکه به سوی کوفه خارج شد، کسانی که در لباس احرام می مانند و حاضر به یاری او نیستند، محرم واقعی و محرم اسرار نیستند، و حتی خداوند از خراب شدن کعبه بر سر آنان ابا ندارد .
شیخ صدوق (ره)در پاسخ این سؤال که «چرا خداوند، کعبه را از تهاجم سپاه ابرهه مصون داشت، اما مانع ویرانی کعبه به دست حجاج  نشد؟» ، می نویسد: حرمت کعبه، برای آن است که دین محفوظ بماند و حافظ دین، امام معصوم (ع) است . ابن زبیر، امام زمان خویش را نشناخت و او را یاری نکرد، بلکه خود داعیه ی رهبری داشت . از این رو، به کعبه هم که پناه برد، خداوند به او پناه نداد، اما ابرهه، برای ویران کردن قبله و از بین بردن مطاف آمده بود، لذا خداوند به او امان نداد .

از این حادثه، قدر امام و حرمت ولایت و عزت خلافت، به خوبی، دانسته می شود . حرمت حرم و بلد امین، به صاحب ولایت است . در عرفاتی که امام نباشد، معرفتی نیست; در مشعری که امام نباشد، شعوری نیست; در منی اگر امام نباشد، شیطان واقعی رمی نمی شود; اگر کنار آب زمزم، امام نباشد، نشانه ی حیات واقعی نیست، بلکه سراب است گرچه حیات هر زنده ای وابسته به آب است (مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ) ولی حیات انسانی و معنوی، معرفت امام است (دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ) و خدا و رسول اش، ما را برای این حیات خوانده اند و بر ما وظیفه ای جز اجابت نیست .
خوشابه حال زائری که قبل از سفر و در طول این سفر، به عشق دیدار کعبه ی مقصود و قبله ی موعود، زمزمه کنند که: « خدایا! آن چهره ی زیبا و ارج مند و پیشانی درخشان و نورانی را به من بنما و سرمه ی وصال دیدارش را به یک نگاه به دیدگان ام بکش .» ; زیرا، روح حج، زیارت کعبه ی دل است، نه کعبه ی گل، و کعبه ی دل ما، همه ساله، در حج حضور دارند .
۹- حضور در حجّ
به سفرى رهسپارى که آخرین سفیر الهى نیز در ایّام حج آن جا است و تکبیر و تهلیل و تسبیحات، با ذکر او، از این سرزمین، به سوى آسمان بالا مى رود! چه پیوند زیبایى! هوایى را استنشاق مى کنى که یوسف زهرا (ع) در آن هوا نفس مى کشد!…
عبید بن زراره مى گوید: صادق آل محمد (ع)مى فرمایند:
«  مردم، امام خود را نیابند. او، در موسم حج، شاهد ایشان است و آنان را مى بیند، امّا آنان، او را نمی بینند.»
ابومحمّد حسن بن وجناى نصیبى، پنجاه و چهار مرتبه به حج بیت الله الحرام مشرّف شد به امید آن که جمال یار را زیارت کند. بعد از رسیدن به آرزویش، امام مهدى (عج) به او مى فرمایند: «اى حسن! آیا فکر کردى که امر تو بر من مخفى بود؟! به خدا قسم! هر حجّى که انجام دادى، من با تو بودم…».
لذا محمد بن عثمان عمروى، نایب دوم، در این خصوص، قسم جلاله یاد کرده و فرموده: « آن حضرت، هر سال، در موسم حج حضور مى یابد و مردم را مى بیند و مى شناسد، امّا مردم او را مى بینند، ولى نمى شناسند».
از ایشان سوال کردند: «شما حضرت (عج) را دیده اید؟» گفت: «بله. آخرین بار، حضرت را در بیت الله الحرام دیدم در حالى که مى فرمود: “اللهم انجزلی ما وعدتَنى؛ پروردگارا! وعده هایى را که به من دادى، تحقّق بخش”.»
نیز فرموده است: «آن حضرت را دیدم که پرده ى خانه ى کعبه را در مستجار گرفته و مى فرمود: “اللهم انتقم من أعدائی؛ پروردگارا! از دشمنانم انتقام بگیر”».
مونس او، حضرت خضر نیز همراه او است. امام رضا (ع) در این باره مى فرمایند: « حضرت خضر، همه ساله، در موسم حج شرکت مى کند و مراسم حج را انجام مى دهد و در عرفات مى ایستد و به دعاى مؤمنان آمین مى گوید».
۱۰- حج ، وصال یار
سبز حضرت بقیةاللّه، (عج)در مراسم حج و بویژه در عرفات و مِنى ، سبب شده که برخى از عاشقان حضرتش، در ایام حج، گل روى او را مشاهده کنند و به آرزوى خود برسند.
رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند … چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
على بن مهزیار اهوازى مى گوید: «من، بیست مرتبه به زیارت خانه خدا مشرف شدم، در حالى که در تمام این سفرها، قصدم، دیدن امام زمان علیه السلام بود؛ چون، شنیده بودم، هر سال، در ایّام حج، آن حضرت، براى زیارت خانه ى خدا به مکّه مى رود، ولى در این بیست سفر، راه به جایى نبردم و موفّق نشدم تا این که…».
ادامه را از زبان این قلم بشنوید: تا این که آخرین بار، حجّش، حج شد و به منتهاى آرزویش رسید، و جان تشنه اش را سیراب، و رخسار خسته اش را طراوت بخشید.
آیةالله سیدمحسن امین عاملى (ره) صاحب کتاب ارزشمند أعیان الشیعة مى گوید:
«… اینجانب، به مکّه مشرف شدم و در همه جا، از طواف گرفته تا عرفات، مِنى و مشعر، دل در شور و عشق حضرت ولىّ عصر(عج) داشتم؛ چرا که با الهام از روایات و استفاده از اخبار، یقین داشتم که آن بزرگوار، همه ساله، در موسم حج، تشریف دارند و مناسک را به جاى مى آورند. از خدا خواستم که مرا به فیض دیدار نائل آورد، امّا ایام حج سپرى شد و موفق نشدم. در این اندیشه بودم که “چه کنم؟ آیا به لبنان برگردم و سال بعد براى زیارت و در پى مقصود بازگردم و یا این که همان جا رحل اقامت افکنده و از خدا، حجّت او را طلب کنم؟” پس از محاسبه ى بسیار، تصمیم بر ماندن گرفتم تا شاید خداوند مدد کند و توفیق یار گردد و به منظور برسم.
تا مراسم سال بعد، ماندم، امّا با همه ى تلاش و جست و جو، سال بعد هم توفیق دیدار نیافتم. باز هم ماندم و تا سال سوم و چهارم و پنجم و یا هفتم، این توقف ادامه یافت. در آخرین سال توقفم در مکه که موسم حج فرا رسید، پس از انجام دادن مناسک حج، روزى پرده ى خانه کعبه را گرفتم و بسیار اشک ریختم و به بارگاه خداوند گله بردم که “چرا توفیق دیدار حاصل نیامده است؟”، تا این که پس از راز و نیاز…»
ابن قولویه به سند خود از ابى عبدالله بن صالح روایت کرده است که آن حضرت را در برابر حجرالاسود دیده است. زمانى که مردم براى بوسیدن آن کشمکش مى کردند، آن حضرت (ع)فرمودند: «به این نحو، مأمور نشده اند».
روزى که آخرین خورشید آسمان تابناک امامت و ولایت، از بام کعبه طلوع کند، براى ما رابطه و پیوند حج و ولایت بیشتر واضح خواهد شد.
۱۱- ظهور از کعبه
یکى دیگر از جلوه هاى پیوند کعبه و حج با ولایت، ظهور آن حضرت (عج) در کنار خانه ى خدا است. در برخى از روایات، «یوم الحج الاکبر» در آیه ى شریفه ی « وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ » تأویل به روز ظهور شده است.
امام صادق (ع) مى فرمایند:
«چون مهدى ظهور کند، به مسجد الحرام رود. رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد و دو رکعت نمازگزارد. آن گاه صلا دهد: «اى مردمان! منم یادگار آدم، یادگار ابراهیم، یادگار اسماعیل، یادگار محمّد».
در روایت دیگرى، امام محمد باقر (ع) مى فرمایند:
« قائم، در آن روز، در مکه است و در خانه ى کعبه به مردم مى گوید: آن کس که از آدم سخن گوید، من وارث آدم هستم، و آن کس که از نوح سخن گوید، من وارث نوح هستم، و آن کس که از ابراهیم سخن گوید من وارث ابراهیم هستم، و آن کس که از محمّد سخن گوید، من وارث محمدم.»
سپس یارانش را فرا مى خواند و آنان مانند پروانه، گرد شمع وجودش جمع مى شوند.
امام صادق(ع) در این خصوص مى فرمایند:
« در میان رکن و مقام مى ایستد. آن گاه بانگ بر مى آورد: اى فرماندهان من! اى نزدیکان من! اى کسانى که خداوند پیش از ظهور من، آنان را براى یارى من در روى زمین ذخیره کرده است! به سوى من بشتابید و به فرمان من گردن نهید…».
در این لحظه، آنان، بانگ امام را مى شنوند و به سوى او مى شتابند. آن گاه نوبت بیعت فرا مى رسد و حجر الأسود شاهد این ماجرا است و شهادت مى دهد.
امام صادق(ع) در این رابطه مى فرمایند:
«… حجرالاسود، تکیه گاه و دلیل و حجّت براى حضرت مهدى (عج) است. به هنگام بیعت مردم با حضرت، شاهد بر وفاى به عهد و میثاقى است که خداوند از بندگان در عالم ذر گرفته است.»

از «مکان ظهور»، «سخنان حضرت به هنگام ظهور»، «جمع شدن یاران»، «شهادت حجر الاسود»،… پیوند عمیق حج و ولایت رخ مى گشاید، امّا سوال مهم این است که «به راستى چرا کعبه؟»
از این که پیامبر در این سرزمین مبعوث شد و وارثش امام حسین (ع) براى زنده ماندن دین جدش، از مکّه شروع کرد و فرزندش، سالار ساجدان، پیام رسان کربلا، در معرّفى خود، «أنا ابن مکة و مِنى ؛ أنا ابن زمزم والصفا،…»  فرمود، نقش و جایگاه استراتژیک آن روش مى شود. امروز، جهان غیر اسلام، کعبه را به عنوان مرکز اسلامى مى شناسد و حتّى براى مسلمانان نیز نقش محورى دارد. این نقطه، تنها جایگاهى است که همه ى فرقه ها و نحله هاى اسلامى، گرد آن جمع مى شوند. به حقیقت باید گفت، تنها عامل قوام و قیام مردم و زنده ماندن دین و مسلمانان و مقاومت آنان در برابر کفر، «کعبه» است.
خداوند تبارک و تعالى مى فرماید:
« جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ:خداوند کعبه – بیت الحرام – را وسیله اى براى استوارى و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است.»
امام صادق(ع) در این باره مى فرمایند:
« تا زمانى که کعبه پا بر جا است، دین اسلام نیز پا بر جا است».
مولود کعبه و شهید محراب، امام على (ع) از این کانون نور، «عَلَم و پرچم اسلام» یاد مى نماید  که بر فراز ستیغ سراسر عظمت و افتخار تاریخ اسلام تعبیه و نصب گردیده است. این پرچم سرافراز و همیشه پیروز «بیت الله»، همواره نشانه ى «حاکمیت الله» خواهد ماند که هم قبله ى مقبلان عالم است و هم مقصد سالکان پاى در راه و مطاف زائران دل آگاه.
از این رو، امام زمان قائم آل محمد(عج)نیز در آغاز قیام جهانى خود، بر محور قیام و قوام جوامع انسانى، تکیه مى فرماید و تمام جهان را از عدل و داد پر مى کند.
۱۲- مطاف در دولت یار
منحرف شدن اسلام از مسیر اصلى اش بعد از پیامبر (ص)، و شدت فتنه هایى که در عصر غییت حاصل مى شود، تا جایى است که برخى، حج را براى تجارت و تفریح و نام و نان و برخى از کشورهاى اسلامى، از حج منع شده و به سبب نا امنى راه ها، برخى حُجّاج، غارت  مى شوند، منتها روزى که حضرت بقیّة الله (ع)ظهور کنند، به جهت رشد تربیتى و اخلاقى تمام این مشکلات حل مى شود و همه ى زمان ها و مکان ها و افراد، طعم شیرین عدالت را مى چشند. بهره ى «مطاف» از این عدالت شنیدنى و دیدنى است!
امام صادق (ع) در این خصوص مى فرمایند:
« نخستین چیزى که از عدالت قائم ظاهر مى شود، این است که منادى، اعلام مى کند: آنان که طواف مستحبى مى کنند، «مطاف» (محل طواف) و «حجر الاسود» را براى کسانى که طواف واجب مى کنند، خالى کنند».
یکى دیگر از جلوه هاى بهره ى این سرزمین مقدس از دولت کریمه ى امام زمان (عج) اصلاحاتى است که حضرت در سرتاسر جهان، از جمله، این سرزمین، انجام مى دهد.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.