بسم الله الرحمن الرحیم
انقلاب ايران سرآغاز انقلاب جهاني
امام خميني(ره) معمار بزرگ انقلاب اسلامي ايران، زمينهسازي براي ظهور حضرت حجت عليه السلام را از وظايف منتظران واقعي آن حضرت مي دانند.
ايشان در فرازهايي از سخنان خويش به اين مهم پرداخته و حتي برخي از برداشتهاي غلط از مفهوم انتظار را نقد كردهاند، در ذيل به بخشي از کلام ايشان اشاره مي کنيم:
«انقلاب مردم ايران، نقطة شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است كه خداوند بر همة مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.»[۱]
«اميدواريم كه اين انقلاب، يك انقلاب جهاني بشود، و مقدمهاي براي ظهور حضرت بقيتالله ـ ارواحنا له الفداء ـ باشد.»[۲] و «ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همة ستمگران را در كشورهاي اسلامي ميشكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احكام محمدي(صل الله علیه و اله وسلم)است، به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه ميدهيم و به ياري خدا راه را براي ظهور منجي مصلح و كل و امامت مطلق حق امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ هموار ميكنيم.»[۳]
«انشاءالله اسلام را آنطور كه هست، در اين مملكت پياده كنيم و مسلمين جهان نيز اسلام را در ممالك خودشان پياده كنند و دنيا، دنياي اسلام باشد، و زور و ظلم و جور از دنيا برطرف بشود و [اين] مقدمه باشد براي ظهور وليّ عصرـ ارواحنا فداه ـ»[۴].
«ما تكليف داريم آقا! اينطور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف هستيم، پس ديگر بنشينيم تو[ي] خانههايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم: «عجّل علي فرجه»، عجّل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او، و فراهم كردن اين كه مسلمين را با هم مجتمع كنيد. همه با هم بشويد. انشاءالله ظهور ميكند.»[۵]
«يك دسته… انتظار فرج را ميگفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه ميگذرد؛ بر ملتها چه ميگذرد… براي جلوگيري از اين امور هم خود حضرت بيايند ـ انشاءالله ـ درست ميكنند؛ ديگر ما تكليفي نداريم. تكليف ما اين است كه دعا كنيم ايشان بيايند»[۶] [و] «يك دستهاي… بودند؛ ميگفتند: بايد دامن زد به گناهها، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت تشريف بياورند… البته در بين اين دسته، منحرفهايي هم بودند، اشخاص سادهلوح هم بودند.»[۷]
• ۱خميني، روحالله، صحيفه امام، ج ۲۱، ص ۳۲۷٫
• ۲همان، ج ۱۶، ص ۱۳۱٫
• ۳همان، ج ۱۶، ص ۳۴۵٫
• ۴همان، ج ۱۵، ص ۲۶۲٫
• ۵همان، ج ۱۸، ص ۲۶۹٫
• ۶همان، ج ۲۱، ص ۱۳-۱۴٫
• ۷همان، ج ۲۱، ص ۱۴٫
ثبت دیدگاه