ادیان الهی و آسمانی – که اغلب این ادیان ریشههای الهی و آسمانی دارند – نخواستهاند امید واهی به مردم بدهند؛ آنها واقعیتی را بیان کردند. در خلقت بشر و تاریخ طولانی بشریت حقیقتی وجود دارد و آن حقیقت این است که این ستیزهی میان حق و باطل، یک روز به سود حق و به زیان باطل پایان خواهد گرفت و از آن روز به بعد دنیای حقیقی بشر، زندگی مطلوب انسان، آغاز خواهد شد که در آنجا ستیزهگری مفهوم مبارزه نیست، مبارزه برای تسابقِ در خیرات است. این یک حقیقتی است که بین همهی ادیان مشترک است.
خصوصیت اعتقاد ما شیعیان این است که این حقیقت را در مذهب تشیع از شکل یک آرزو، از شکل یک امر ذهنی محض، به صورت یک واقعیت موجود تبدیل کرده است. حقیقت این است که شیعیان وقتی منتظر مهدی موعودند، منتظر آن دست نجاتبخش هستند و در عالم ذهنیات غوطه نمیخورند؛ یک واقعیتی را جستجو میکنند که این واقعیت وجود دارد. حجت خدا در بین مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگی میکند؛ مردم را میبیند؛ با آنهاست؛ دردهای آنها، آلام آنها را حس میکند. انسانها هم، آنهائی که سعادتمند باشند، ظرفیت داشته باشند، در مواقعی به طور ناشناس او را زیارت میکنند. او وجود دارد؛ یک انسان واقعی، مشخص، با نام معین، با پدر و مادر مشخص و در میان مردم است و با آنها زندگی میکند. این، خصوصیتِ عقیدهی ما شیعیان است.
آنهائی هم که از مذاهب دیگر این عقیده را قبول ندارند، هیچوقت نتوانستند دلیلی که عقلپسند باشد بر رد این فکر و این واقعیت، اقامه کنند. همهی ادلهی روشن و راسخ که بسیاری از اهل سنت هم آن را تصدیق کردهاند، به طور قطع و یقین از وجود این انسان والا، این حجت خدا، این حقیقت روشن و تابناک – با همین خصوصیاتی که من و شما میشناسیم – حکایت میکند و شما در بسیاری از منابع غیر شیعه هم این را مشاهده میکنید.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمهی شعبان ۱۳۸۷/۰۵/۲۷
ثبت دیدگاه