۱- عبد العظيم حسنىّ گويد: بر مولاى خود امام جواد عليه السّلام وارد شدم و مىخواستم از قائم پرسش كنم كه آيا مهدى هم اوست يا غير او؟ امام آغاز سخن كرد و فرمود: اى ابو القاسم قائم ما همان مهدىّ است كسى كه بايد در غيبتش او را انتظار كشند و در ظهورش او را فرمان برند و او سومين از فرزندان من است و سوگند به كسى كه محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را به نبوّت مبعوث فرمود و ما را به امامت مخصوص گردانيد اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد خداوند آن روز را طولانى گرداند تا در آن قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد همچنان كه آكنده از ظلم و جور شده باشد و خداى تعالى امر او را در يك شب اصلاح فرمايد چنان كه امر موسى كليم اللَّه عليه السّلام را اصلاح فرمود، او رفت تا براى خانوادهاش شعلهاى آتش بياورد امّا چون برگشت او رسول و پيامبر بود.
سپس فرمود: برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است.
كمال الدين / ترجمه پهلوان، ج۲، ص: ۷۱
۲- صقر بن أبى دلف گويد: از امام جواد عليه السّلام شنيدم كه مىفرمود: امام پس از من فرزندم علىّ است، دستور او دستور من و سخن او سخن من و طاعت او طاعت من است و امام پس از او فرزندش حسن است، دستور او دستور پدرش و سخن او سخن پدرش و طاعت او طاعت پدرش باشد، سپس سكوت كرد.
گفتم: اى فرزند رسول خدا! امام پس از حسن كيست؟ او به شدّت گريست و سپس فرمود: پس از حسن فرزندش قائم به حقّ امام منتظر است، گفتم: اى فرزند رسول خدا! چرا او را قائم مىگويند؟ فرمود: زيرا او پس از آنكه يادش
از بين برود و اكثر معتقدين به امامتش مرتدّ شوند قيام مىكند، گفتم: چرا او را منتظر مىگويند؟ فرمود: زيرا ايّام غيبتش زياد شود و مدّتش طولانى گردد و مخلصان در انتظار قيامش باشند و شكّاكان انكارش كنند، و منكران يادش را استهزاء كنند، و تعيينكنندگان وقت ظهورش دروغ گويند، و شتابكنندگان در غيبت هلاك شوند، و تسليمشوندگان در آن نجات يابند
كمال الدين / ترجمه پهلوان، ج۲، ص: ۷۳
ثبت دیدگاه