مواضع مردم در مواجهه با قيام حسين(ع)و نهضت مهدي(عج)
16 شهریور 1400 - 8:24
26
مردم کوفه در زمان امام حسین(ع)به سه گروه تقسیم می‌شدند. گروهي تا آخرین نفس درکنار او ماندندو به شهادت رسیدند. گروهي ديگرتمام عهد و سوگندهایشان را فراموش كردند و به ابن‌زیاد پیوستند.گروه سوم تماشاچيان بی‌تفاوتی بودند که به زعم خود، در جانب بي‌طرفی قرار می‌گرفتند؛ اما در حقیقت شيطان آنان را فريفته بود و با سكوت خود دشمن را ياري‌ می‌کردند.
پ
پ

مواضع مردم در مواجهه با قيام حسين(ع)و نهضت مهدي(عج)

در روز دوم محرم، امام حسين(ع)و يارانش به كربلا وارد شدند؛ در حالی‌که مقصد ایشان، کوفه بود. در حقیقت، بی‌وفایی و سرپیچی کوفیان از امر ولی‌ّخدا باعث شد که سفر ایشان، ناتمام بماند و پایانی تلخ و غم‌بار پیدا کند.
مردم کوفه در زمان امام حسین(ع)به سه گروه تقسیم می‌شدند. گروهي ـ چون سليمان‌بن‌صرد خزاعي، رفاعة‌بن‌شدّاد و حبيب‌بن‌مظاهر‌ـ کسانی بودند که برای امام حسین(ع) نامه نوشتند و آن حضرت را به کوفه دعوت نمودند. آنان پس از آن‌که از ماجرای محاصرة امام، مطلع شدند، به هر وسیله‌ و شرایطی که بود، خود را به او رسانده و تا آخرین نفس، درکنار او ماندند تا به شهادت رسیدند.
گروهي ديگرـ چون شبث‌بن‌ربعي، حجار‌بن‌‌ابجر، يزيد‌بن‌حارث‌، قيس‌‌بن‌اشعث و عمر‌‌بن‌حجاج زيدي ـ نیز به مانند گروه اول، برای امام حسین(ع)نامه نوشتند و ایشان را به کوفه دعوت نمودند؛ اما پس از ورود ابن‌زیاد به کوفه، تمام عهد و سوگندهایی که در نامه‌هایشان نوشته بودند را فراموش كردند و به ابن‌زیاد پیوستند. اينان، بندگان دنيا بودند(۱) و مبنای اطاعتشان، رسیدن به منافع دنیوی بود؛ به گونه‌ای که هر كس ذره‌اي از آن را داشت يا به آن‌ها وعدة آن را مي‌داد، بندگي مي‌نمودند(۲).
لذا تا زمانی که شرایط به نفع امام حسین(ع)بود، خود را در خيل نامه‌نگاران قرار دادند؛ اما با آمدن ابن‌زياد، از اين فرقه برون آمده و خرقه و لباس جنگ با حسين(ع)را به تن كردند.
گروه ديگر، تماشاچيان بی‌تفاوتی بودند که به زعم خود، در جانب بي‌طرفی قرار می‌گرفتند؛ اما در حقیقت، شيطان آنان را فريفته بود و با سكوت خود، به دشمن، ياري‌ می‌کردند.
نه تنها در مورد مردم کوفه، که این تقسیم‌بندی، به تمام انسان‌ها تعمیم پیدا می‌کند. چنان‌چه امام صادق(ع)فرمود: «افْتَرَقَ النَّاسُ فِينَا عَلَى ثَلَاثِ فِرَقٍ فِرْقَةٍ أَحَبُّونَا انْتِظَارَ قَائِمِنَا لِيُصِيبُوا مِنْ دُنْيَانَا فَقَالُوا وَ حَفِظُوا كَلَامَنَا وَ قَصَّرُوا عَنْ فِعْلِنَا فَسَيَحْشُرُهُمُ اللَّهُ إِلَى النَّارِ وَ فِرْقَةٍ أَحَبُّونَا وَ سَمِعُوا كَلَامَنَا وَ لَمْ يُقَصِّرُوا عَنْ فِعْلِنَا لِيَسْتَأْكِلُوا النَّاسَ بِنَا فَيَمْلَأُ اللَّهُ بُطُونَهُمْ نَاراً يُسَلِّطُ عَلَيْهِمُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ وَ فِرْقَةٍ أَحَبُّونَا وَ حَفِظُوا قَوْلَنَا وَ أَطَاعُوا أَمْرَنَا وَ لَمْ يُخَالِفُوا فِعْلَنَا فَأُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُم(۳) ؛ ‏مردم در قبال ما سه گروهند: گروهي، ما را دوست دارند و منتظر قائم(عج)ما هستند تا به منافع دنیوی‌اش برسند. اینان، سخن ما را حفظ و روایت می‌کنند اما به دستورات ما عمل نمی‌نمایند. اينان اهل دوزخند و خدا آن‌ها را به جهنم خواهد فرستاد. گروه دوم نيز ما را دوست دارند؛ سخن ما را مي‌شنوند و در عمل به سخنان ما هم کوتاهی نمی‌کنند؛ اما هدفشان رسيدن به دنيا و دريدن مردمان است. پس خداوند، شکم ایشان را از آتش، پُر و بر آن‌ها گرسنگی و تشنگی را چیره می‌کند. گروه دیگری نیز هستند که ما را دوست دارند، سخن ما را حفظ و از دستورات ما اطاعت می‌کنند و در مقام عمل، با ما مخالفت نمي‌ورزند. اينان از ما هستند و ما از آنانيم».
سخن اين‌جاست که ما از کدام دسته‌ایم؟!
آيا جزو کسانی هستیم که اهل بیت‌(ع)را دوست می‌دارند اما به دنيا دلبسته و وابسته‌اند؟
چونان کوفیانی که قاصدان، شرح حالشان را این‌گونه به امام(ع) دادند: «قلوبهم معك و سيوفهم عليك؛قلب‌هايشان با تو و شمشيرهايشان بر توست»(۴)؟! آیا بي‌طرفانِ بي‌تعهدیم يا پا در ركابان مخلص؟!
تا زمانی که موضع خود را در قبال امام زمانمان مشخص نکرده‌ایم، ظهور آن حضرت ناممکن است؛ چراکه زماني جهان براي ظهور فرزند حسين(ع)مهياست كه تفکر صحیحی چون تفکر مسلم‌بن‌عوسجه‌ بر جهان حاکم شود؛ آن‌گاه که در لحظات آخر عمرش به حبيب بن مظاهر وصیت کرد: «فإني أوصيك بهذا و أشار إلى الحسين ع فقاتل دونه حتى تموت»‏(۵) .

منابع:
۱ . «النَّاسُ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُون؛ مردم بندة دنيايند و دين، لقلقة زبانشان است. تا جايي كه دنيا باشد، هستند و هرگاه به بلايا امتحان شوند، دين‌داران كم مي‌شوند». بحارالأنوار، ج۴۴، ص۳۸۲٫
۲٫ «قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ وَ أَمَاتَتِ الدُّنْيَا قَلْبَهُ وَ وَلِهَتْ عَلَيْهَا نَفْسُهُ فَهُوَ عَبْدٌ لَهَا وَ لِمَنْ فِي يَدَيْهِ شَيْ‏ءٌ مِنْهَا؛ شهوات، عقل او را زايل كرده و دنيا، قلبش را ميرانده و واله و حيران دنيا است. او بندة دنيا و هر كس كه ذره‌اي از آن را داراست، مي‌باشد». شرح‏نهج‏البلاغه، ج۷، ص۲۰۰٫
۳٫ بحارالأنوار، ج۷۵، ص۳۸۰٫
۴٫ دلائل‏ الإمامة، ج۷۴، ص۴٫
۵٫ لهوف، ۱۰۲

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.